لشکریان امت؛ شمشیرهای در غلاف و سپرهای بِلااستفاده!
11/29/2023 | نویسنده: الشیخ أحمد الصوفی (أبو نزار الشامی) – ولا

Print


(ترجمه)
هر انسانِ منصفی، چه بخواهد و چه نخواهد، باورمند است که در طول تاریخ، ارتش‌ها در هر امتی جایگاه تعیین کننده و حرف آخر را در هر درگیری سیاسی و تمدنی داشته و دارد. دولت، سیاست داخلی یا خارجی خود را بر اساس قدرت ارتش خود تعیین می‌کند و در حقیقت  ارتش است که جایگاه و منزلت دولت را در میان سایر دولت‌ها تعیین می‌کند. تصامیم امریکا، روابط وی، اعلام جنگ و یا صلح و تعیین ارزش دالرش، همه و همه متکی به نیروی نظامی بوده و نیروی نظامی امریکا، همان چیزی است که آن را به اولین قدرت سیاسی در جهان مبدل کرده است.
شکی نیست که ثروت فکری هر امتی اصل و اساس است؛ اما این ثروت فکری زمانی تأثیر خواهد داشت که حمایت نیروی نظامی را با خود به همراه داشته باشد. حتی استعمار نیز اگر بخواهد به کشوری حمله کند، می‌بینیم که برای تأمین منافع خود به دنبال جلب اعتماد نیروی نظامی بوده و حتی با تکیه بر آن برای تثبیت امنیت خود پس از اشغال، متوجه می‌شویم که یک مرجع امنیتی از فرزندان همان کشور برای خود ایجاد می‌کند و یا خواستار هماهنگی امنیتی با نیروهای نظامی محلی می‌شود. هرکسی که مسیر کودتاهای عربی را دنبال کند، درمی‌یابد که تصامیم ارتش، سرنوشت آن کودتاها را تعیین کرده و پایان آن‌ها را نیز رقم زده است.
بنابر این، هر پروژۀ تمدنی یا سیاسی که صاحب آن طرحی را برای کسب قدرت نظامی در برنامۀ خود نداشته باشد؛ پروژه‌ای بی‌بنیاد و یا ناگزیر شکست‌خوردنی است. از این‌رو، هر پروژه‌ای را که ارتش تبنی کند، نافذ و عملی خواهد گشت؛ لذا بیرون کردن نقش ارتش‌ها از ذهنیت دعوت‌گران و سیاست‌مداران به معنی تنازل و دست‌کشی از بزرگ‌ترین منبع قدرتی که در اختیار دارند، می‌باشد.
بر این اساس، رسول الله صلی الله علیه وسلم را می‌یابیم که فعالانه در میان قبائل به دنبال منابع قدرت بودند و برای جلب اعتماد هرچه بیشتر آنان سخت و مجدانه تلاش می‌کردند؛ اگر غیر آنست؛ پس این دعای شان به چه معناست: «اللَّهُمَّ أَعِزَّ الإسلَامَ بِأَحَبَّ الرَّجُلَینِ إِلَیکَ؛ پروردگارا! اسلام را با یکی از دو مرد که نزدت پسندیده خواهد بود، تقویت کن»؟ سیدنا عمر رضی الله عنه چه برتری دارد، جز قدرت و قوتش که رسول الله صلی الله علیه وسلم به آن طمع داشتند؟ حتی سرزنش الله سبحانه وتعالی به رسول الله صلی الله علیه وسلم در (عَبَسَ وَ تَوَلَی) به دلیل شدت روی آوردن به بزرگان قریش بود که رسول الله صلی الله علیه وسلم برای قناعت دادن شان تلاش می‌ورزیدند.
ما نمی‌دانیم که امروز پیش‌برندگان گفتمان اسلامی، چگونه از این واقعیت غافل شده اند که رسول الله صلی الله علیه وسلم بیش از 16 قبیله را دیدن کردند و از آن‌ها برای این رسالت خود: «برایم ایمان بیاورید... از من حمایت کنید... و مرا نصرت دهید» قدرت و نیرو می‌طلبیدند تا این‌که برای این مکلفیت اصطلاح شرعی به نام "طلب النصرة" به‌کار برده شد و یاران‌شان که به بزرگ‌ترین درجات و مقامات نایل گشتند، انصار نامیده شدند؛ حتی می‌توان گفت که دولت مدینه منوره توسط یک تصمیم نظامی از سوی انصار رضی الله عنهم تأسیس شد.
بی‌توجهی دعوت‌گرانِ نخبه به اهمیت و مکلفیت فراخوانی ارتش‌ها سبب شد تا حکام، ارتش‌های امت را به مؤسسات و نهادهای امنیتی خود تبدیل کنند. به عبارت دیگر، ما با ترک دعوت ارتش‌ها، آن‌ها را به حکام سپرده‌ایم!
دعوت‌گران نه تنها که فرزندان امت را در ارتش‌ها رها کردند؛ بلکه آن‌ها را به ارتداد و خیانت محکوم کرده و دشمن خود خواندند! این سبب شد تا دعوت‌گران در میان ابزارهای مختلف گمراه‌کننده برای جذب منابع قدرت در دعوت‌شان سرگردان شوند؛ برخی از آن‌ها دست گدایی برای درخواست سلاح و پشتیبانی بسوی محورهای منطقه دراز کردند؛ اما سلاح‌های مشروط دریافت کردند که آن‌ها را تابع قدرت‌های اهداء کننده کرد و در نتیجه گمراه‌تر شدند. برخی از آن‌ها با ادعای دستیابی به منافع یا تطبیق تدریجی شریعت، چاره‌ای جز پناه‌بردن به آغوش حکام و درخواست مشارکت سیاسی آنان نیفتند که در نهایت، نه شریعت تطبیق شد و نه منفعتی حاصل گشت؛ بلکه در نظم حاکم گرویدند و پودر آرایشی برای چهرۀ شنیع آن شدند! چنانکه گروهی از آنان به ماجراهای مسلحانه درگیر شدند که جز بلا و ویرانی برای سرزمین خود چیزی دیگری را به ارمغان نیاورند.
حقیقتی که اکثریت مردم از آن غافل شده اند، اینست که لشکریان و ارتش‌های امت، چیزی جز انعکاس فرزندان مسلمانان نیست، در میان آنان خائن و منافق بسر می‌برد، متقی و مخلص حضور دارد و دردمند می‌شوند از چیزی که ما دردمند می‌شویم و خوشحال می‌شوند از چیزی که ما خوشحال می‌شویم؛ مثلاً در ارتش مصر اگر کسی به نام انور سادات بود؛ کسی هم بنام خالد اسلامبولی حضور داشت که سادات را به قتل رساند و در ارتش ترکیه، شخصیتی به نام آلتین تاش حضور داشت که سفیر روسیه را ترور کرد و هنوز هم در هر بحرانی شاهد نمونه‌های مشابه هستیم...
لشکریان و ارتش‌ها ملکیت مردم است؛ نه مکلیت حکام و غرب. امت تنها منبع پشتیبانی همیشگی آن‌هاست. مادر و پدر ارتش‌ها امت است. از این رو، ما اولین کسانی هستیم که باید از آن‌ها استفاده کرده و جلب خود نماییم و سزاورتریم که اعتمادشان را کسب نماییم.
حکام از خطر نقش محوری ارتش‌ها آگاه شده اند؛ از این‌رو، میان آن‌ها و گفتمان دعوتی مؤثر حایل شدند؛ حتی برای نادان ساختن نیروهای نظامی و قراردادن شان در مقابل امت سخت کوشیدند.
اکنون وقت آن رسیده که دعوت‌گران امروز ما به اهمیت نقش نیروهای نظامی، که امت ما در اختیار دارد و از بزرگ‌ترین و برجسته‌ترین نیروهای منطقه به شمار می‌آید، پی‌ببرند...! وقت آن فرا رسیده که فرزندان خود را پس بگیریم و آنان را با گفتار مهربانانه، نه خصمانه مخاطب قرار دهیم!
سرزمین مبارک فلسطین، سرزمینی اشغال شده و غصبی است و به این ترتیب سرزمین جهاد است. مکلفیت ما در قبال آن اینست که آن را آزاد سازیم و به آغوش اسلام بازگردانیم. جهادی‌که سرزمین‌ها را آزاد می‌سازد و تجاوزگران را نابود می‌کند، جهادی نیست که توسط مقاومت پراکندۀ اینجا و آنجا تشکیل شده باشد، حتی اگر این مقاومت از خود دفاع نماید و با دشمن مبارزه کرده و آن را مجروح کند، برای جهادی که اشغال را نابود و عدالت را برقرار می‌کند، بدیلی شده نمی‌تواند. هم‌چنان این جهاد، مستلزم رهبری مخلصانه از سوی فرزندان امت و پرچم مطهر و منهج نبوی است تا نصرت الله سبحانه وتعالی و یاری فرشتگانش را مستحق شود. تنها به همین روش، فلسطین با لشکر حضرت عمر رضی الله عنه فتح و با شمشیر صلاح الدین ایوبی آزاد گشت و با طرد عبدالحمید که الله سبحانه وتعالی از همۀ شان راضی باشد، محفوظ گشت.
 اکنون جهاد، پرچم و رهبری از مسلماتی گردیده که همۀ اطفال مسلمان آن‌ها را شناخته و در موجودیت حکام طاغوتی -که سرزمین‌ها را در گرو منافع غرب قرار داده اند و میان امت و نهضت آن فاصله انداخته و مانع از سرگیری حاکمیت الهی شدند- متحقق نخواهد شد. به همین دلیل، تنها راه اعاده قدرت و اقتدار امت اینست که باید به طور عام و خاص لشکریان و ارتش‌های مسلمان را مورد خطاب مؤثر و مفید قرار دهند تا آن‌ها را از خارزار حکام بیرون کرده، به آغوش گرم امت‌شان باز گردانند و نقشۀ محکمی را ترسیم نمایند که در آن طرح دعوت مخلصانه با قدرت‌مندانی که تشنه نصرت دادن هستند، هماهنگ شود. این هم‌آهنگی سبب شود تا یک حکومت اسلامی راشده به میان آید که دوران ظلم را دگرگون و به خلافت راشده‌ای که زمین را پاک و جان‌ها و اموال را حفظ کند، مبدل گردد.
لازم و ضروری است که امروز همۀ احزاب، علماء و مؤسسات... به افکار عمومی اسلام روی آورده و افسران مسلمان را هدف قرار دهند؛ چنان‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم آنان را هدف قرار داد و با آنان نخستین دولت اسلامی را تأسیس کرد. این افکارعمومی همان چیزی است که حکام از آن هراس داشته و شبانه‌روز برای منحرف کردن و نابودی آن تلاش می‌ورزند. این افکارعمومی، نیرویی است که در اختیار ما بوده و طاغیان بر آن مسلط شده نمی‌توانند؛ چنان‌که فرعون وقتی اوضاع به نفع سیدنا موسی علیه السلام تمام شد، نتوانست با افکار عمومی مقابله کند.
پس ای قدرت‌مندانی که شما را الله سبحانه وتعالی چنین خطاب قرار داده است: ‏

‏‏﴿قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَيْدِيكُمْ...﴾ [توبه: 14]
‏ترجمه: با آن كافران بجنگيد تا الله آنان را با دست شما عذاب كند.

و رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین دعا کرده است:

«اللَّهُمَّ ارحَم الأنصَار»
ترجمه: بارالها! به انصار رحم بفرما.

ای لشکریان و ای ارتش‌ها! شما فرزندان حکام نیستید که توسط شما از دشمنان محافظت می‌کنند؛ بلکه شما فرزندان این امت بزرگ خود هستید که به خیرتمام وعده داده شده است. امت ما امروز با بحران‌ها دست و پنجه نرم می‌کند؛ پس به یاد بیاورید که رسول الله صلی الله علیه وسلم در بحران‌هایش قدرت‌مندان را چنین صدا می‌زد: «اللَّهُمَّ أَعِزَّ الإسلَامَ بِأَحَبَّ الرَّجُلَینِ إِلَیکَ؛ پروردگارا! اسلام را با یکی از دو مردی‌که نزدت پسندیده خواهد بود، تقویت کن!» گویا که ایشان اکنون در این مصیبت‌ها چنین ندا می‌دهند: بارالها! اسلام را با یکی از محبوب‌ترین لشکریان و ارتش‌ها نصرت ده!
پس شما را به این شرف و افتخار بزرگ فرا می‌خوانیم و از شما می‌خواهیم تا در هردو دنیا خود را سربلند و سرافراز گردانید؛ پس کدام اجابت کننده‌ای است؟
برگرفته از شماره 470 جریده الرایه
نویسنده: الشیخ أحمد الصوفی (أبو نزار الشامی) – ولایه لبنان
مترجم: محمد مزمل




   ارسال نظر