سفر بایدن به خاور میانه و قضیه هسته‌ای
07/26/2022 | عطاء ابن خلیل ابوالرشته

Print


بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ به پرسش
سفر بایدن به خاور میانه و قضیه هسته‌ای
(ترجمه)

سوال: "جوبایدن" رئیس جمهور آمریکا امروز چهار شنبه "واشنگتن" مرکز آمریکا را به هدف سفر رسمی که شامل اسرائیل، کرانۀ غربی و مملکت عربی سعودی می‌شود ترک نمود...[عربیه نت ۱۳ جولای ۲۰۲۲م] نشریۀ موسوم به روز هفتم به تاریخ ۱۰ جولای ۲۰۲۲م، در سایت خود چنین به نشر رسانده بود: (جوبایدن رئیس جمهور آمریکا گفت که او به زودی در هفتۀ آینده به خاور میانه سفر خواهد کرد تا فصل جدید و امیدوار کنندۀ را برای نقش آمریکا در منطقه آغاز نماید...) روزنامه‌ی الشرق‌الاوسط به تاریخ ۵ جولای ۲۰۲۲م، در سایت خود نشر نموده است که: (ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا گفته است که ایران در هفته‌ها و ماه‌های اخیر بارها خواسته هایی را خارج از چارچوب توافق هسته‌یی ۲۰۱۵ مطرح کرده است... به گزارش خبرگزاری رویترز، در حال حاضر دَور دیگری از مذاکرات با ایران برنامه ریزی نشده است...) حالا سوال این است که آیا این بدان معناست که آمریکا به توافق هسته‌یی پشت کرده است؟ هدف سفر" بایدن" در این مقطع زمانی چی بوده و آیا این سفر ارتباط به توافق هسته‌یی دارد و یا  این سفر به مناسبت مسائل دیگری انجام شده است؟ آیا ممکن است که ایران یک قدرت هسته‌یی شود؟ الله سبحانه و تعالی به شما برکت داده، پیروزی و فتح را نصیب شما گرداند اِن‌شاءالله.
پاسخ:
در حقیقت پرسش متشکل از دو بخش است: بخش اول درباره موضوع توافق هسته‌یی با ایران و بخش دومی درباره سفر "بایدن" که پاسخ آن به قرار ذیل است: 
اول: توافق هسته‌یی:
قضیۀ هسته‌یی ایران با ابعاد محلی، منطقه‌یی و بین‌المللی، بخش مهمی از سیاست آمریکا در قبال ایران است و حتی با دیگر قضایا تداخل دارد تا به ابعاد منطقه‌یی و بین‌المللی در استراتژی آمریکا تبدیل شود، بنابراین دیده می‌شود که آمریکا از زمان امضای این توافق در سال ۲۰۱۵م، و بیرون شدن از این توافق در سال ۲۰۱۸م، و مذاکرات دوباره برای بازگشت به این توافق همان‌طور که امروز در حال انجام است و با توجه به دریافت‌های جدید در سیاست آمریکا در خصوص قضیۀ هسته‌یی ایران در می‌یابیم که تغییر آن به راست و چپ می‌چرخد. با نگاهی دقیق به چشم انداز استراتژی ایالات متحده برای برنامه‌ی هسته‌یی ایران، متوجه می شویم که سیاست آمریکا بیشتر به مدیریت این قضیه تا حل و فصل آن نزدیک است! این دیدگاه آمریکائی ها از قضیۀ هسته‌یی به هیچ وجه از استراتژی منطقه‌یی آمریکا در سرزمین‌های اسلامی و بین المللی جدا نیست.
  واقعیت عینی‌ که وجود دارد این است تا باید باور کرد که ایران در بیش‌تر سیاست‌های خارجی خود پشت صحنه با آمریکا همآهنگ بوده و از سیاست آمریکا خارج نمی‌شود، به گونۀ مثال اشغال عراق توسط آمریکا در سال ۲۰۰۳م، این همآهنگی را تا حد زیادی آشکار خواهد کرد، زیرا  نفوذ آمریکا و ایران در عراق مساویانه در کنار هم پیش می‌رفت سپس ائتلاف بین‌المللی به رهبری آمریکا علیه داعش و مداخله در سوریه به هیچ‌یک از اهداف ایرانی در سوریه یا شبه‌نظامیان آن ضربه نزد، بنابراین آمریکا آن‌ها را در جنگ علیه انقلاب شام رها کرد تا این انقلاب را ریشه کن کنند و آمریکا با هواپیماهایش به بهانه "تروریسم" انقلابیون شام را مورد ضربه قرار داد که این چنین تعاملاتی تنها در بین کشورهایی‌ می‌تواند صورت گیرد که بر سر مسائل و پیش‌رفت‌های شان توافق کنند، پس نقش آمریکا و ایران در سوریه برای حفظ مزدورش بشار بود، علاوه بر این، اشغال افغانستان توسط آمریکا، همآهنگی ایران و آمریکا را نیز آشکار کرده چنانچه برخی اظهارات ایرانی‌ها لطف ایران را برای آمریکا در تسهیل اشغال افغانستان واضح ساخته است!
پس از پایان جنگ عراق و ایران در سال ۱۹۸۸م، و ظهور عراق به‌عنوان یک قدرت نظامی بزرگ، ایران در سال ۱۹۸۹م، شروع به ساخت برنامه‌ی موشکی و هسته‌یی خود به هدف جبران نمودن و سرپوش گذاشتن آنچه که در جنگ با عراق بود نمود، آمریکا از دهۀ پنجاه به طور رسمی به ایران در تحقیقات هسته‌یی کمک کرد و این تحقیقات پس از انقلاب خمینی متوقف اما در سال ۱۹۸۹م، دوباره راه اندازی شد. به همین ترتیب با ازبین رفتن ارتش عراق توسط ارتش آمریکا در سال های ۱۹۹۰-۱۹۹۱م، و اخراج آن از کویت و اعمال تحریم‌ها و بازرسی‌ها بر عراق، میدان در منطقه برای برجسته شدن قدرت ایران خالی شد و سیاست آمریکا پس از جنگ سرد به دنبال دشمن خیالی بود تا حضور پایگاه‌های نظامی خودش را در سرتاسر جهان پس از فروپاشی شوروی توجیه نماید و ایران بهترین توجیه و بهانۀ برای این خواست آمریکا بود چنانچه آمریکا بسیاری از سیاست گذاری‌های خود را به بهانۀ تهدید ایران توجیه می‌نمود تا جایی‌که روسیه از بهانه‌ی آمریکا برای نصب سپر موشکی آمریکا در لهستان و رومانی با تهدیدات موشکی ایران بسیار به شگفت آمد!
بنابراین، برنامه هسته‌یی ایران و عجله ایران برای نصب هزاران دستگاه غنی‌سازی یورانیوم، زنگ خطر را در کشورهای بزرگ اروپایی و همچنین کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس به صدا درآورده است که با بررسی دقیق‌تر، متوجه می‌شویم که همه این‌ها برای سیاست آمریکا از چندین جهت ضروری بود:
ا- ایجاد تهدید ایران برای کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس که منابع نفتی در آن قرار دارد تا آمریکا بتواند از حاکمان شان حمایت کند، رئیس جمهور"ترامپ" به این افتخار که آمریکا از عربستان حمایت می‌کند و از آن می‌خواهد تا در قالب باج‌خواهی و مافیا پول بپردازد و او می‌گفت که بدون حمایت آمریکا سعودی نمی‌تواند دو هفته دوام بیاورد.
ب- در سطح بین‌المللی، آمریکا محاصره استراتژیک‌ را علیه روسیه و نصب سپر موشکی خود در نزدیکی مرزهای روسیه آغاز کرد که همۀ این اقدامات اش به بهانه‌های از جمله محافظت از کشورهای اروپایی در برابر موشک‌های ایران بود.
با ترس فزایندۀ اروپا، قدرت‌های بین المللی شروع به مذاکره کرده و از سال ۲۰۰۶م، با ایران به امید کنترُل برنامۀ هسته‌یی اش در چارچوب نظامی نه، بلکه در چارچوب صلح‌آمیز مذاکره کردند و برای این منظور، گروه ۱+۵ یعنی پنج قدرت گروه بین المللی هسته ای + آلمان تأسیس شد، با وصف این‌که آمریکا یکی از این قدرت‌های پنج‌گانه بود، مذاکرات هسته‌یی با ایران توسط قدرت‌های بین المللی و بدون مشارکت مستقیم آمریکا انجام شد، یعنی این مذاکرات که ۹ سال (تا سال ۲۰۱۵م) طول کشید، برای آمریکا محدود کردن برنامۀ هسته‌یی ایران جدی نبود. و کشورهای اروپایی علاوه بر روسیه و چین، جلسات پی‌هم و بی‌نتیجۀ می‌گرفتند این مذاکرات عامل دیگری در قسمت بارز ساختن قدرت ایران و نمایش دادن تهدیدات آن بود.
علاوه بر آن اختلافات داخلی در آمریکا به شدت در خصوص برنامه هسته‌یی ایران تأثیر گذاشته است، دولت ترامپ دوره‌ای بود که اختلاف آمریکا به نقطه خطرناکی رسیده بود، رئیس جمهور "ترامپ" در آن زمان به سیاست سلف خود یعنی "اوباما" در مورد برنامه هسته‌یی ایران حمله کرد و در زمان خروج از توافق هسته‌یی در سال ۲۰۱۸م، از تحریم‌های حداکثری علیه ایران و باز کردن راه برای تضعیف بیش‌تر ایران توسط یهودیان خبر داد و از آنجایی‌که با قُلدری رفتار می‌کرد، در آغاز جولای ۲۰۲۰م، با کشتن قاسم سلیمانی رهبر سپاه پاسداران قدس، ایران را تذلیل نمود و به دلیل این‌که دولت ترامپ برخلاف دولت دموکرات "اوباما" در همآهنگی کامل با رژیم یهودی به رهبری نتانیاهو بود، رژیم یهودی در حمله به اهداف ایرانی از حد خود فراتر رفته بود، خواه این حملات هدف قرار دادن مستقیم هسته‌یی مثل خراب‌کاری در نیروگاه "نطنز" باشد و یا غیرمستقیم مانند سرقت اسناد مهم هسته‌یی از ایران توسط رژیم یهودی، این علاوه بر ترورهای متعدد بود که دانشمندان و کارشناسان هسته‌یی ایران را توسط رژیم یهود مورد هدف قرار داد.
 درآن وقت دموکرات‌ها در آمریکا در حالی‌که خارج از حکومت بودند با اراکین نظام ایران به ‌خصوص وزیر امور خارجۀ وقت "جواد ظریف" تماس گرفتند و برای شان وعده می‌دادند که پیروزی حزب دمکرات در انتخابات ریاست‌جمهوری  ۲۰۲۰م، به معنای بازگشت به توافق هسته‌یی می‌باشد، این قولی بود که "بایدن" نامزد دموکرات قبل از رئیس جمهور شدن اعلام نموده و "بایدن" به بهانۀ اختلافات داخلی آمریکا خود را متعهد به بازگشت به توافق هسته‌یی ایران کرده بود، و آمریکا عملاً بعد از مدت کوتاهی که رئیس جمهور"بایدن" وظایف خود را در آمریکا در سال ۲۰۲۱م آغاز کرد به مذاکرات هسته‌یی با ایران بازگشت، اما این مذاکرات هم‌چنان در جای خود است، زیرا بازگشت آمریکا به توافق هسته‌یی با ایران دیگر از استراتژی آمریکایی‌ها نبوده بلکه در پی بروز دادن مجدد تهدیدات ایران هستند، علاوه بر این نمایندگان جمهوری‌خواه در کنگره خواستار ارائه موافقت‌نامه جدید با ایران به اساس رأی‌گیری در کنگره شدند و تهدید کردند که در صورت غالب شدن در کنگره دوباره آن را رد خواهند کرد که این مسأله نیز باعث سردرگمی روند مذاکرات شد و یک سال و نیمی است که دولت "بایدن" نمی‌تواند به توافق هسته‌یی با ایران بازگردد.
سپس جنگ در اوکراین بر موضوع توافق هسته‌یی سایه افکنده و در این وقت دولت "بایدن" برعهده داشت که عرضه نفت به اروپا را به‌عنوان جایگزینی برای روسیه تضمین کند و این یکی از الزامات رهبری آمریکا به پیمان ناتو است، دولت "بایدن" سیاست خود را بر لزوم لغو تحریم‌ها علیه ایران و سوق دادن تجارت نفت این کشور به بازارهای بین‌المللی و همچنین با ونزوئلا و عربستان سعودی جهت داد، و در خصوص ایران، آمریکا در ماه مارچ ۲۰۲۲م، عجالتاً تسریع روند انعقاد توافق هسته‌یی ایران را پس از حملۀ روسیه به اوکراین آغاز کرد، دولت "بایدن" آماده بود که مطالبات ایران را در قسمت حذف سپاه پاسداران از فهرست گروه‌های تروریستی که قبلا "ترامپ" رئیس جمهور سابق آمریکا او را شامل نموده بود بپذیرد، بناءً بازگشت آمریکا به توافق هسته‌یی در نتیجه آخرین تحولات در سیاست آمریکا پس از جنگ اوکراین بسیار نزدیک شده، اما زمانی‌که روسیه، که بخشی از گروه ۱+۵ است، روابط تجاری خود را با ایران شرط گذاشت، آمریکا از امضای این توافق انصراف کرد، انتظار می‌رود که اگر روسیه بر شرایط خود باقی بماند، موضوع توافق هسته‌یی در ماه‌های آینده تا پایان انتخابات میان دوره‌ای کنگرۀ آمریکا در نوامبر ۲۰۲۲م، به کُندی ادامه خواهد داد... زیرا به نظر می‌رسد که "بایدن" اکنون از توافق هسته‌یی ایران به مسألۀ انتخابات میان‌دوره‌ای بیش‌تر تمرکز کرده است.
دوم: سفر بایدن به منطقه:
 کسی‌که در خصوص سفر "بایدن" به منطقه تعمق می‌کند می بیند که این سفر مقدمه‌ای برای انتخابات میان‌دوره‌ای و بالا بردن سهام "بایدن" و حزب‌اش در این انتخابات است، اگرچه در ظاهر این سفر به اهداف دیگری ارتباط داده شود! زیرا "بایدن" در یک بحران داخلی با حزب جمهوری‌خواه قرار گرفته مخصوصاً در دو موضوع قابل توجه: موضوع اول بهره‌گیری حزب جمهوری‌خواه از علاقه‌مندی فزایندۀ "بایدن" به توافق هسته‌یی با ایران بدون فشار و تحریم‌های بیش‌تر طوری‌که "ترامپ" انجام می‌داد، و دوم، عدم توجه "بایدن" به افزایش و تحکیم روابط رژیم یهود، طوری‌که "ترامپ" انجام می‌داد. از آنجایی‌که این دو موضوع بر انتخابات میان‌دوره‌ای آمریکا تأثیر گذار است "بایدن" در ماه‌های باقی مانده از انتخابات میان‌دوره‌ای نوامبر ۲۰۲۲م، به این دو موضوع توجه بیش‌تری می‌کند.
 راه حل "بایدن" در خصوص موضوع اول این است که "بایدن" این دیدار را با بیانیه "ند پرایس" سخنگوی وزارت امور خارجۀ آمریکا ارائه کرد که توسط روزنامه شرق‌الاوسط به تاریخ ۵ جولای ۲۰۲۲م، گزارش شد که (... در حال حاضر دَور دیگری از مذاکرات با ایران وجود ندارد....)، این علاوه بر اظهارات چند پهلویی "بایدن" در مورد توافق است که منجر به پایان دادن مراحل توافق هسته‌یی یا کاهش سرعت آن تا بعد از انتخابات میان‌دوره‌ای به هدف جلوگیری از سوء استفاده حزب جمهوری‌خواه از این موضوع علیه "بایدن" و حزب‌اش می‌شود.
 سپس "بایدن" با اعلام حمایت بی‌سابقه از رژیم یهودی، با گذاشتن بزرگترین بسته حمایتی تاریخ به "تل ابیب" که بیش از ۴ میلیارد دلار برآورد شده به موضوع دوم پرداخت، این علاوه بر تسریع عادی‌سازی رژیم یهود است که همه این مسائل به خاطر اطمینان به دست آوردن آرای لابی یهودی در انتخابات میان‌دوره‌ای به نفع او می‌باشد که به این هدف بیش‌تر از "ترامپ" و حزب‌اش از رژیم یهود حمایت کرده است بنا بر این  همین وقت زمان سفر "بایدن" به منطقه مخصوصاً به‌سوی رژیم یهود بود که در این ماه، جولای ۲۰۲۲م، صورت گرفت و در حقیقت ابراز حمایت از رژیم یهود کارت تبلیغاتی از لابی یهودی برای "بایدن" محسوب می‌شود، این علاوه بر افزایش محبوبیت او نسبت به مردم اش است که این محبوبیت با تائیدی مزدوران دنباله‌رو اش در منطقه صورت می‌گیرد! خصوصاً مسألۀ انرژی عربستان و کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس و همین مسأله باعث بالا رفتن سهم انتخاباتی "بایدن" می‌شود که این مطلب با موارد زیر ثابت می‌شود:
ا- [کاخ سفید گفت که "جوبایدن" رئیس جمهور آمریکا می‌خواهد از سفر خود به خاورمیانه که از چهارشنبه آغاز می‌شود برای تقویت نقش ایالات متحده در منطقه‌ استفادۀ استراتژیک، با اهمیت فزاینده‌ای بنماید."جیک سالیوان" مشاور امنیت ملی ایالات متحده، در یک کنفرانس مطبوعاتی در کاخ سفید، دوشنبه، اهداف این سفر را که اولین سفر "بایدن" در دوره‌ای ریاست جمهوری وی است و شامل اسرائیل، فلسطین و سپس عربستان سعودی می‌شود به بررسی گرفت، سفری‌که رهبران کشورهای شورای همکاری خلیجِ فارس، مصر، اُردن و عراق جمع می‌شوند، "سالیوان" در خصوص موضوع عادی‌سازی اشاره به تمایل آمریکا نموده و گفت که برای تقویت آنچه که مسیر بهبود روابط اسرائیل با بیش‌تر کشورهای عربی خواند می‌شود، (هر گونه عادی‌سازی مثبت است.)
" بایدن" از کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس خواسته بود تا تولید نفت را با توجه به قیمت‌های بالای ۱۰۰ دلار در هر بشکه افزایش دهند. که این مطلب نگرانی‌های جهانی در مورد انرژی و امنیت غذایی را در ادامه جنگ روسیه علیه اوکراین در خصوص نرخ تورم بالا برد. [الجزیره ۱۱ جولای ۲۰۲۲م]
ب- الجزیره به تاریخ ۱۰ جولای ۲۰۲۲م، مقاله‌ای را در واشنگتن پُست منتشر کرد: ("جوبایدن" رئیس جمهور آمریکا گفت که هفته‌ی آینده به خاورمیانه سفر خواهد کرد تا فصلِ جدید و امیدوارکننده برای نقش آمریکا در منطقه را آغاز کند... در مقاله‌ی منتشر شده توسط واشنگتن پُست، رئیس جمهور آمریکا گفت که نشست سران منطقه در جده، عربستان سعودی، نشانه‌ای از ایجاد ثبات و استقرار در خاور‌میانه است با اشاره به این‌که او اولین رئیس جمهور آمریکا خواهد بود که از اسرائیل به جده سفر می‌کند، "بایدن" در رابطه با روابط با اسرائیل اشاره کرد که دولت او بزرگترین بسته حمایتی تاریخ را به "تل ابیب" داده است که بیش از ۴ میلیارد دلار برآورد شده است.
ج-  نشریۀ شرق‌الاوسط در تاریخ ۵ جولای ۲۰۲۲م، در وِب‌سایت خود منتشر کرد: (ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا امروز (سه شنبه) گفت که ایران در هفته‌ها و ماه‌های اخیر بارها خواسته هایی را خارج از چارچوب توافق هسته‌یی ۲۰۱۵م، مطرح کرده است، وی افزود: مطالبات جدید حاکی از عدم جدیت از سوی تهران است، هفته گذشته در دوحه، مذاکرات غیرمستقیم بین تهران و واشنگتن که هدف آن شکستن بن بست در مورد چگونگی بیرون رفت از توافق هسته‌یی بود، بدون پیشرفت مورد انتظار پایان یافت. به گزارش خبرگزاری رویترز، "پرایس" گفت که در حال حاضر دَور دیگری از مذاکرات با ایران طرح ریزی نشده است.
د- در نشریۀ موسوم به روز هفتم به تاریخ ۵ می ۲۰۲۲م، آمده است: (چند چالشی وجود دارد ‌که "جو بایدن" رئیس جمهور ایالات متحده و حزب دموکرات با نزدیک شدن به انتخابات میان دوره‌ای کنگره پس از بحران‌های‌ پی درپی که  دولت آمریکا را با شکست مواجه کرده بود مواجه شدند که آمریکا در طی سه ماه تلاش کرد تا روسیه را از ادامه جنگ در داخل خاک اوکراین منصرف سازد با وصف مجموعۀ از تحریم‌های پی در پی اقتصادی که آمریکا بر ضد روسیه وضع کرد و با این تحریم‌ها اثرات جهانی تورم و روند تولید انرژی همراه بود که باعث شد تا بانک فدرالی آمریکا نرخ سود را به میزان ٪۵ بالا ببرد که این بلند رفتن در طول ۲۲ سال گذشته بی‌سابقه بوده و به باور تحلیل‌گران و مسائل دسته‌جمعی آمریکا انتخابات نیمه دوره‌ای به مثابۀ نظر سنجی در خصوص ریاست جمهوری" بایدن" در دوسال اول آن در حکومت بوده است.
بنابر این هدف اصلی سفر "بایدن" به منطقه در این زمان خاص، یعنی قبل از انتخابات میان دوره‌ای همان است که در ابتدا ذکر کردیم: (کسی‌که به سفر "بایدن" به منطقه دقت می‌کند، می‌بیند که این سفر مقدمه‌ای برای انتخابات میان دوره‌ای است که سهام "بایدن" و حزب اش را در این انتخابات افزایش می‌دهد، اگرچه ظاهراً این سفر به اهداف دیگری ارتباط داده شود!)
سوم: و در خاتمه ما به دو مسأله تأکید می‌کنیم:
بر این دولت‌های به اصطلاح بزرگ مشکلات وارد می‌شود که گاه منجر به درگیری شدید بین احزاب و اجزای آنها می‌شود... اما درد این‌جا است که این دولت‌ها راه‌ حلی برای مشکلات خود در سرزمین‌های ما و به هزینه ما پیدا می‌کنند! "بایدن" از سرزمین ما دیدن می‌کند اما قبل از آن از بین مردمی‌که بیشترین دشمنی را با ما دارند یعنی رژیم یهود که سرزمین مبارک ما فلسطین را اشغال نموده پرواز می‌کند و سپس مستقیماً به سرزمین حجاز می رود، جایی‌که حاکمان آن با تسلیم و شادمانی از او استقبال می‌کنند و "بایدن" افتخار می کند و می‌گوید: (او اولین رئیس جمهور آمریکا خواهد بود که از "اسرائیل" به جده سفر می‌کند. .. و بزرگترین بسته حمایتی تاریخ را برای یک کشور یهودی فراهم می‌کند...) با این حال حاکمان آل سعود حیا نمی‌کنند، بلکه حیا را از دست داده اند! سپس"بایدن" با حاکمان کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس دیدار و درباره افزایش تولید انرژی برای کاهش تورم در آمریکا گفتگو کرده و سپس با این گروه حکام با حاکمان رژیم‌های مصر، عراق و اردن جمع می‌شوند و در خصوص قضیۀ عادی سازی دیدار می‌کند و می‌گوید: (هر گونه عادی سازی مثبت است) "بایدن" این‌گونه می‌خواهد که برای این حکام به جای جهاد برای از بین بردن یهود، روابط شان را با رژیم یهود عادی سازی کند! و سپس آن حاکمان بدون ترس و واهمه‌ای از الله سبحانه و تعالی و رسولش و بدون کدام شرم از مؤمنان برای "بایدن" کف می‌زنند به جای این‌که آمریکا و رژیم یهود را دشمن بخواند ﴿هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ﴾ و این حکام با آن‌ها عادی سازی رابطه می‌کنند و سرتعظیم را در نزد شان فرود می‌آورند!
 در مورد آنچه در اخیر سوال آمده بود (آیا ایران می‌تواند به یک قدرت هسته‌یی تبدیل شود؟) بله می‌تواند، اگر ایران سیاست خارجی خود را همانطور‌ی‌که بیان شد با آمریکا همآهنگ نسازد در این صورت ایران می‌تواند به یک قدرت مهم تبدیل شود، اما پیوند سیاسی ایران با سیاست آمریکا باعث می‌شود که در مدار آمریکا بچرخد و با کنترل توافق هسته‌یی، این موضوع را به مذاکرات وین، یعنی با موافقت آمریکا ربط داده است: (سعید خطیب زاده سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت: «اگر فردا توافقی در "وین" تکمیل شود، اگر فردا در وین به توافق برسد، تمام اقداماتی‌که ایران انجام داده است از نظر فنی برگشت پذیر است) [اندپندنت عربی ۱۳ جون ۲۰۲۲م) بنابراین تغییر اساسی در ایران بعید به نظر می‌رسد مگر این‌که ایران اسلام را در سیاست داخلی و خارجی خود حاکم قرار داده و بعد از آن رابطه خود را با آمریکا به طور کامل و غیرقابل برگشت قطع نماید... ما به این نظریم و این عمل را از سوی سیاست‌مداران فعلی ایران بعید می‌دانیم اما به الله سبحانه و تعالی عذر می‌کنیم تا شاید به پروردگارشان رجوع کنند و از الله بترسند. 

۱۵ ذوالحجة ۱۴۴۳ هـق
۱۴ جولای ۲۰۲۲م
مترجم: مصطفی اسلام




   ارسال نظر